کافی ست دلت بهار باشد ...
از اشک تو سبز می شود خار ...
از خنده ات آب می شود برف...
در دست تو لانه می کند سار ...
کافی ست بخواهی ...
آسمان را بر اسب سیاه شب، سواره...
دست تو به ماه می رسد ...
باز از پنجره می چکد، ستاره....
بذر از تو و صد جوانه از من...
کافی ست که با زمین بگویی ...
سرخ ترین عاشق از تو سرسبز ترین ترانه از من ...
کافی ست که وقت پرکشیدن ...
در چشم تو انتظار باشد ...
کافی ست بخوانی آسمان را...
****یا اینکه دلت بهار باشد*****
اونــ مردایـی که با یه نـه گفتنشـون میفـهمی که دیگـه نبایـد اصــرار کنــی‼
اونـی که قبـل از مهـمونی بایـد لباســتو بـهش نشـون بـدی تا تأییــدش کنه‼
اونـی که وقتـی بهـت اخـم میـکنه بایـد شـالتو بـکشی جـلو‼
اونـی که وقتـی میـخوای از پیشش بـری دسـت میکشه رو لبـت میـگه کمرنـگ کـن اون روژتــو‼
اونـی که وقتـی تـوی یه جمعیــد از بغلــت تکــون نمیخــوره‼
اونـی که تـوی ســرما یــخ میزنــه ولـی وایمیسـه سـرکـوچـه تا تو بـری خونه‼
اونـی که اگـه اشــتباهی بکنـی پیــش خــودت میگـی اگه بفــهمه میکشــتم‼
اونـی که خنــده و شیطـونیـاش فقـط و فقـط مـال خودتـه و اخمـش مال بقیـه‼
به این میگـن مــــــــــــــــــــــــــرررررد‼‼
:: موضوعات مرتبط:
احساس نامه , ,
:: بازدید از این مطلب : 518